ر مثل رسیدن

ساخت وبلاگ
همون طور که قبلا گفتم به شدت دنبال راهی برای تغییر شرایط مالی و کاریم هستم . به چند جا برای کار سپردم . و با رئیس مون هم رک و پوست کنده صحبت کردم که این چه وضعیه که من بعد 12 سال کار دارم . نه حقوق ماهانه و نه بیمه . هرچند ایشون گفتن ما شرایط مون مشخص بوده و تعهدی ندادیم که حالا زیرش زده باشیم.  ولی مهم اینه که حرفم رو زدم . ممکنه هم هیچی بهتر نشه اما خوب کردم گفتم که بفهمه . هنوز دارم به اید ر مثل رسیدن...
ما را در سایت ر مثل رسیدن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2rozaneeh2 بازدید : 58 تاريخ : پنجشنبه 14 ارديبهشت 1396 ساعت: 3:21

بالاخره دست به کار شدم . شوگر کوکیز درست کردم و با رویال آیسینگ تزیین کردم به نیت فروش . دیروز از صبح تا ساعت 4 سرپا بودم تا تموم شد . فعلا فقط یکیش فروش رفت و بقیه رو قراره فردا ببرم سوپری ببینم چه میشه . خیلی خوشکل شدن اما هرکار میکنم نمیتونم از گوشی عکس بذارم . عکس گذاشتن با گوشی هم بگیر نگیر داره . دعا کنید فروش برن . البته نرفتن هم مهم نیس . کاری بود توی سرم که باید انجام میدادم که برای خودم ثابت کنم چی به چیه . هزینه کردم و کلی رحمت کشیدم اما اگه فروش هم نرفتن فدای سرم .

ر مثل رسیدن...
ما را در سایت ر مثل رسیدن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2rozaneeh2 بازدید : 39 تاريخ : پنجشنبه 14 ارديبهشت 1396 ساعت: 3:21

هر وقت یه راه یا یه دلیل برای بهتر کردن حالم پیدا میکنم و به امیدهام چنگ میزنم که سر پا بشم و ادامه بدم . آقا میزنه تو برجکم و آوارم میکنه تو خودم . از 12 فروردین گیر داده که به یه خواستگار که هیچ به هیچ جواب مثبت بدم . طرف حتی یه امتیاز هم نداره آقا شده کاسه داغ تر از آش . یه توجیهاتی داره که روم نمیشه بنویسم . واقعا برا کوته فکری و این همه بی مهریش متاسفم.  امشب گریه کردم و گفتم بخدا اگه کل ر مثل رسیدن...
ما را در سایت ر مثل رسیدن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2rozaneeh2 بازدید : 59 تاريخ : پنجشنبه 14 ارديبهشت 1396 ساعت: 3:21

اولین سری کارهای شیرینی م کاملا فروش رفت . البته 6 تا بسته بندی داشتم که یکی یکی فروش رفتن و امروز آخری ها یکجا فروخته شد. دیگه اگه کسی سفارش بده درست میکنم براش . چون نمیتونم هزینه کنم و بعد رو دستم بمونه . تا ببینم چی پیش میاد. تجربه شیرینی بود . یاد دختر شیرینی فروش افتادم وقتی که چند روز پیش کارام بردم بازار و به چند جا نشون دادم.  بر خلاف تصورم برام کار سختی نبود . کسر شان هم نداشت . تازه به پشتکارم احسنت گفتم. البته تو بازار کسی نخرید.  و فعلا همه مشتری هام دوستام بودن.

ر مثل رسیدن...
ما را در سایت ر مثل رسیدن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2rozaneeh2 بازدید : 27 تاريخ : پنجشنبه 14 ارديبهشت 1396 ساعت: 3:21

بعد از کلی بریم نریم کردن بالاخره روز جمعه 9 صبح راه افتادیم به سمت شمال . دیشب حدودا یه رب یه 9 رسیدیم. جاتون خالی خیلی خوش گذشت و کلیییییییییی عکس گرفتم یعنی رکورد شکستم . رفتیم چالوس و رامسر و نمک آبرود و قم و تهران و به دور هم قزوین زدیم . من و داداش کوچیکه رفتیم تله کابین رامسر . رفتیم کاخ موزه ر مثل رسیدن...
ما را در سایت ر مثل رسیدن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2rozaneeh2 بازدید : 67 تاريخ : جمعه 1 ارديبهشت 1396 ساعت: 18:46

اگه نتونستم همه رو امروز تعریف کنم روزای بعد میام میگم .بعد کلی بریم نریم بخاطر شرایط خواهر و برادرم و سردی هوا تو عید ، داداشم که ازدواج کرده گفت من هفته بعد عید مرخصی دارم و بیاین بریم شمال . منم چون همه موافق بودم نخواستم بخاطر کارم ساز مخالف بزنم و البته خیلی هم دوس داشتم دربیام چون یه سالی میشد ر مثل رسیدن...
ما را در سایت ر مثل رسیدن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2rozaneeh2 بازدید : 58 تاريخ : جمعه 1 ارديبهشت 1396 ساعت: 18:46


ر مثل رسیدن...
ما را در سایت ر مثل رسیدن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2rozaneeh2 بازدید : 29 تاريخ : جمعه 1 ارديبهشت 1396 ساعت: 18:46


ر مثل رسیدن...
ما را در سایت ر مثل رسیدن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2rozaneeh2 بازدید : 29 تاريخ : جمعه 1 ارديبهشت 1396 ساعت: 18:46